من از ملّت شهيدپرور مي خواهم تنها به خدا فكر كنيد. سعي كنيد تمام كارهايتان در راه خدا و براي خدا باشد.

شهيد سعيد طاهرنژاد

خاطره: اين چه وضعشه . مرديم آخه از سرما نيگا كن . دست هام باد كرده . آخه من چه طوري برم تو آب ؟ اين طوري ؟ يه دستكش مي دن به ما.» علي گفت « خودتو ناراحت نكن . درست مي شه .» همانوقت حاج حسين(خرازي) با فرمانده هاي گردان آمده بودند بازديد. گفتم « حالا مي رم به خود حاجي مي گم » علي آمد دنبالم . مي خواست نگذارد، محلش نگذاشتم رفتم طرف حاج حسين . چشم حاجي افتاد به من ، بلند گفت« براسلامتي غواصامون صلوات.» فرمانده ها صلوات فرستادند.لال شده بودم انگار سرما و همهچي يادمرفت . برگشتم سرجايم ايستادم ؛ علي مي خنديد.