جبهه فرهنگي مكتب عاشورا
سازمان زنان انقلاب اسلامي منطقه 20
صفحه ها
آمار وبلاگ
تعداد بازديد ها : 372608
تعداد نوشته ها : 1066
تعداد نظرات : 45



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
درباره وبلاگ
آیا می دانیددلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ،این متن ها رومیخونید از جان گذشتگی هزاران شهیداست ؟ این ابر مردان را فراموش نکنیم . . . شادی روح حضرت امام(ره) و 15000شهیدولایت مدار استان فارس ** صلوات** شماره واتساپ: 09399195776


كدشناسايى  :1220426

كدبايگانى  :8842 61
نام  :احسان
نام خانوادگى  :حدايق
نام پدر :علاالدين
تاريخ‌تولد  :1340/  /
ش.ش   :1695
محل‌صدورشناسنامه   :تهران
 تاريخ شهادت  :02/08/61
نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى
شرح حادثه  :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه
ادامه مطلب....
1393/6/19 12:18
(0) نظر

بسم الله الرحمن الرحيم زندگي نامه شهيد محمد جواد چهابدار فرد ؛ شهيد محمد جواد
چهابدار فرد در سال 1346 در شيراز در خانواده اي متوسط ديده به جهان گشود. دوران
كودكي را در آغوش گرم خانواده سپري كرد از همان ابتداي كودكي او با قرآن و نماز و
مذهب آشنا شد و اهميت فراواني به مسائل مذهبي مي داد دوران انقلاب همزمان بود با
دوازده سالگي وي اما اين سن كم وي مانع از اين نبود كه هيچ كاري نكند و بنشيند و
ديگران را تماشا كند آري او نيز با سن كمي كه داشت هم پاي ديگر مردم دلاور و در
صحنه بر عليه رژيم طاغوت در راهپيمائي ها شركت مي كرد و شب ها هم اعلاميه هاي امام
را پخش مي كرد بعد از انقلاب وي مدتي به كار مكانيكي مشغول شد تا اين كه جنگ تحميلي
عراق عليه ايران آغاز شد و وي كه شانزده سال داشت براي دفاع از آب و خاك وطن خويش
براي گذراندن دوره آموزشي روانه شد.وي سه بار به جبهه رفت دو مرتبه در جبهه هاي
جنوب و يك مرتبه در كردستان در جبهه حاج عمران اعزام شد وي در قسمت تخريب در جبهه
خدمت مي كرد در يكي از عمليات ها از ناحيه چشم راست و دست مجروح شد وي را براي
معالجه در بيمارستان در شيراز بستري كردند طي عمل هاي زيادي كه روي سرش انجام دادند
و هيچ كدام هم موفقيت آميز نبود بعد از چهار ماه بستري در بيمارستان در سال 1362
همچون پرنده اي سبك بال به سوي پروردگار خويش پرواز كرد.پيكر پاك اين شهيد بزرگوار
در گلزار شهداي شيراز به خاك سپرده شد.روحش شاد و يادش گرامي باد. والسلام 
1393/6/19 12:3
(0) نظر

بسم الله الرحمن الرحيم زندگي نامه برادر شهيد احمد چوگاني ، شهيد احد چوگاني فرزند
قربانعلي در مورخ 9/7/1341 در روستاي كوشك بيدك در خانواده اي مذهبي و متدين ديده
به جهان گشود بعد از سپري كردن مراحل كودكي وارد مدرسه ي ابتدايي مي شود تا كلاس
سوم درس مي خواند بعد از آن ترك تحصيل نموده هنگام توانايي جسمي كسب كردن براي
اداره ي امور زندگي روزانه و خانواده اش به كارگري مي پردازد و يار و ياور پدر و
خانواده مي شود مدتي زندگي خود را بدين منوال مي گذراند . تا اينكه در مورخه
11/4/1364 تشكيل زندگي خانوادگي مي دهد طي مدتي كوتاه زندگي خانوادگي و داشتن يكي
فرزند پسر اما هواي خدمت در جبهه امان ماندن در خانه را از او ربوده لذا با رها
كردن زندگي خانوادگي و براي اداري خدمت مقدس سربازي و لبيك به پيام امام با پاي دل
روانه ي خدمت مي گردد كه بعد از مدتي خدمت و ايثارگري در جبهه هاي نور عليه ظلمت در
مورخه 26/10/1365 در شلمچه بر اثر اصابت تركش به صورت شربت شيرين شهادت مي نوشد
.روحش شاد و يادش گرامي و راهش مستدام باد .والسلام 
1393/6/19 12:2
(1) نظر


كدشناسايى  :1208738

كدبايگانى  :6879 62
نام  :ابوالقاسم
نام خانوادگى  :چوپان
نام پدر :امير
تاريخ‌تولد  :13/05/1341
ش.ش   :347
محل‌صدورشناسنامه   :استهبان
 تاريخ شهادت  :03/05/62
نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى
شرح حادثه  :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه
استان  :بنيادشهيداستان‌فارس
شهر :اداره‌بنيادشهيداستهبان
ادامه مطلب....
1393/6/19 12:1
(0) نظر



بسم الله الرحمن الرحيم شهيد حسن چراغي در سال 1346 در روستاي مراگلو در ده

كيلومتري مردوشت بخش رامجرد در خانواده اي مذهبي از مادري مهربان و پدري زحمت كش و
دلسوز به دنيا آمد پس از دوران كودكي به مدرسه ابتدايي شهيد مفيح واقع در همان
روستا رفتند . هنگامي كه درس مي خواندند در مزرعه نيز كار مي كردند تا اين كه مقطع
ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشتند . به دليل نبود مدرسه راهنماييي و هم چنين
امكانات جهت رفت و آمد به شهر قادر به ادامه تحصيل نبودند و در همان روستا همراه با
ادامه مطلب...
1393/6/19 11:59
(0) نظر


بسمه تعالي خدمت مادر عزيز سلام ، پس از عرض سلام اميدوارم كه حالتان خوب باشد و
اگر از حال من بخواهيد بحمدلله بد نيستم باري مادرجان حال كه اين نامه را مي نويسم
عازم جبهه براي نبرد هستيم مادر كسي از فرداي خود خبري ندارد كه چه مي شود شايد
سلامت برگشتيم و شايد هم برنگشتيم و اگر برنگشتيم به عنوان وصيت از تو خواهش مي كنم
كه دنيا يك طرف و سمانه يك طرف هر چه تو كردي سمانه جان و از وسائل كه دارم موتور
را بفروشيد و 1500 تومان بدهكاري كه به آن كه از او خريدم و 250 تومان به آقا بيژن
كه از قبل از من مي خواسته است و به عبداله بگو كه ما را حلال كن و همين طور قاسم و
ديگر دوستان و از قول من با عمو حسن خداحافظي كن و حلالي برايم طلب كن و خاله
خورشيد بگو كه اميدورم مرا ببخشي و حلال كني و آقا كمال و خانواده خداحافظي كن و از
قول من بگو كه حلالم كنيد و هر گونه ناراحتي كه از دست من ديه اند ببخشند و با
خانواده جعفر آقا خداحافظي كن و سلام مرا به همه آنها برسان و همسايگان مامان محسن
و حسن و زن حسن و مملك و آقاي مجتبي و بچه هايش از قول من خداحافظي كن و همين طور
خاله ها يكي يكي و عموها را يكي يكي از قول من حلالي طلب كن و تمام پسر خاله ها و
دختر خاله ها خداحافظي كن و همچنين پدربزرگ عزيز و مخصوصا مادربزرگ برايم حلالي طلب
كن راستي به عمو مهدي بگو كه من كه رفتم ولي هميشه به نصيحت شما رسيدم و اميدوارم
كه مرا ببخشيد مادرجان حمله كه ما مي خواهيم بكنيم خيلي مهم است و اميدوارم كه با
اين حمله ضربه بسيار بزرگي به دشمن بزنيم راستي در مورد قبر مادر من دلم مي خواهد
كنار پدرم به خاك سپرده شوم تا نام شهيدم افتخار آفرين باشد و خواهشي كه از تو دارم
برايم گريه نكن چون من هميشه گريه را دوست نداشتم برايم شادي كن از بدي خط مي بخشي
به خاطر اينكه زياد ناراحت شده بودم به اميد پيروزي رزمندگان راستي در مورد خانه و
زميني كه در آباده دارم آنها را مي گذارم به اختيار خودت هر كار دلت مي خواهد بكن .
مادرجان مرا ببخش به خدا از تو طلب آمرزش مي كنم و اگر تو را در اين دنيا تنها
گذاشتيم اميدوارم كه در آن دنيا شفيع تو شوم و خواهش مي كنم مرا ببخشي و از
عذابهائي كه به تو دارم مرا ببخشي . خداحافظ به اميد ديدار خداحافظ . 
1393/6/19 11:57
(0) نظر


زندگي نامه شهيد جان الله جيرودي سرگرد شهيد جان الله جيرودي، فرزند حيدر، در روز

دهم آذر ماه 1323در "شيراز"به دنيا آمد. پس از طي دوران طفوليت، در زادگاه خود به
مدرسه رفت و با اخذ ديپلم متوسطه در سن 19 سالگي در آزمون ورودي دانشكده افسري
پذيرفته شد و به تحصيل علوم نظامي پرداخت. بعد از فراغت از تحصيل و طي دوره مقدماتي
زرهي، خدمت رسمي خود را در يگانهاي نيروي زميني ارتش آغاز نمود. در طول جنگ تحميلي،
در تيپ 55 هوا برد، به عنوان "فرمانده گردان 101" در كليه عمليات هاي انجام شده،
حضوري فعال داشت. و سرانجام در روز سي و يكم فروردين 1365 در "منطقه سومار"، در
درگيري مستقيم به شهادت رسيد. 
1393/6/19 11:56
(0) نظر


كدشناسايى :1202009 كدبايگانى :4124 64 نام :محرم نام خانوادگى :جهانخواه نام پدر

:غريب تاريخ‌تولد :28/02/1346 ش.ش :496 محل‌صدورشناسنامه :شيراز تاريخ شهادت
:25/12/64 نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى
مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه استان :بنيادشهيداستان‌فارس شهر
:اداره‌بنيادشهيدشيراز وصيت‌نامه : % 1202009 جهانخواه محرم بسم الله الرحمن
الرحيم.ربنا افرغ علينا صبرا وثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكفارين بارپروردگارا.
ادامه مطلب...
1393/6/19 11:55
(1) نظر


بسم الله الرحمن الرحيم وصيت نامه شهيد محمد حسين جانبازي و ما خلقت الانس والجن
الا ليعبدون.اين جان عاريت كه به حافظ سپرده دوست،روزي رخش بينم و تسليم وي كنم.
بنام يكتا پروردگار هستي و با ياد برادران شهيد و جانبازم وصيت خود را آغاز مي
نمايم:شكر خداي را كه نظر لطف و كرمش مردم ايران را در برگرفت و اين چنين آنان را
از خواب دو هزار و پانصد ساله بيدار كرد و مشت هاي آنان را گره كرده و قدم هايشان
را استوار كرده و با بر كندن خزانه دو هزار و پانصد سال ظلم و نابرابري خورشيد
اسلام را از پشت ابرهاي سياه الحاد و ماديت و دنيا دوستي برابر اينان نمايان كرد
ادامه مطلب...
1393/6/19 11:53
(0) نظر


هميشه با وضو باشيد و به دعاها اهميت دهيد.

شهيد محمد خليلي طرقبه

خاطره: خيلي آقا بود.تا مي شنيد رزمنده اي شهيد شده ، مي رفت و پيشوني اش رو مي بوسيد. تا اينكه خبر دادن توي يه عمليات به شهادت رسيده. به اتفاق چند تا از بچه ها رفتيم و به تلافي اون بوسه هايي كه بر پيشوني شهدا زده بود ،پيشونيش رو بوسه باران كنيم. <br>رسييديم بالاي سرش. پارچه رو كنار زديم. اما ديديم سر نداره...

1392/11/8 7:55
(0) نظر
X