نام  :سيدعبدالحسين

نام خانوادگى  :ولى‌پور
نام پدر :سيدخليفه
تاريخ‌تولد  :03/07/1345
ش.ش   :565
محل‌صدورشناسنامه   :ده‌برافتاب
 تاريخ شهادت  :02/12/64
نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى
شرح حادثه  :حوادث‌ناشى ازجراحات جنگى-دراثركاربردسلاحهاى‌شيميايى
ادامه مطلب....

نام  :سیدعبدالحسین
نام خانوادگى  :ولى‌پور
نام پدر :سیدخلیفه
تاریخ‌تولد  :03/07/1345
ش.ش   :565
محل‌صدورشناسنامه   :ده‌برافتاب
 تاریخ شهادت  :02/12/64
نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحمیلى
شرح حادثه  :حوادث‌ناشى ازجراحات جنگى-دراثرکاربردسلاحهاى‌شیمیایى
استان  :بنیادشهیداستان‌کهگیلویه‌وبویراحمد
شهر :اداره‌بنیادشهیدیاسوج
وصیت‌نامه   :%
1814010
عبدالحسین
ولى پور
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان گرانقدر اسلام
بنام او که همه چیز از اوست ، بنام او که همه امیدم به اوست و پناهم و هدفم رسیدن به اوست و به نام او که مرا در این راه مقدس هدایت و رهبرى فرموده است (انا هدینا سبیل ، اما شکرا و اما کفورا) که امیدوارم به راه مستقیم و لله رفته باشم و شکر گزار ، امیدوارم که تفضل و رحمت خودش تمام کارهاى خیر ما را قبول فرماید و همچنان امیدوارم که خالصانه و مخلصانه در راهى که مى روم مورد بخشش و رحمیت و هدایتش قرار گیرم و راه ما راه رضاى او باشد . (السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین) سلام بر حسین ، سلام بر زینب و سلام بر کربلاى خونینن حسین و سلام بر عاشوراى حسینى و سلام بر پیر جماران خمینى محبوب قرن ، سلام بر زینبیان و ادامه دهندگان راه شهداى مظلوم اسلام و سلام بر کربلاى ایران و ایام الله ها و اربعین ها و سالگردهاى صدر اسلام تا کنون و سلام بر امت حزب الله بالاخص مردم شهید پرور یاسوج ، امیدوارم که سلام گرم و صمیمانه برادر حقیرتان که از راهى بسیار دور و با قلبى خونین و نزدیک به شما مى رسانم پذیرا باشید ، و امیدوارم که همیشه و به حول و قوه الهى در کارهایتان که براى خدمت به خدا و اسلام و مسلمین انجام مى دهید موفق و مؤید باشید ، امیدوارم که خداوند بنده را توفیق دهد تا بتوانم با ادامه راه خونین شهدا چند نکته اى بعنوان وصیتنامه خدمتتان عرض نمایم .
در اول آن نیایشى از امام حسین که امیدوارم بتوانم به فریادش لبیک گفته و به کربلایش سلامى و به قدمش قدمى بنهم و بنهیم ، حقیر ضمن اعتقاد به اصول و مبانى مکتب حیاتبخش اسلام و عمل به فروعات آن و اعتقاد به روز جزا و محاسبه ذره ذره اعمالمان در روز (یوم تبلى السرائر) که همه رازها فاش مى شود ، از شما مى خواهم که تقوا الهى را که شرط ایمان واقعى به اسلام است پیشه خود کرده و در سایه ولاین امر براى اعتلاى اسلام کوشا باشید ، انشاءا...
و اما از زبان شما مردم و محرومیت و مظلومیتتان بعنوان فرزند کوچکتان سخنى با امام این قوت قلبم دارم که به امید او مى گویم اى امام اگر چه من کوچکتر از آن هستم که جسارت روا دارم اما چه کنم که دوست دارم لااقل با نوک قلم و صفحه کاغذ با تو سخن بگویم تا شاید در قیامت شفیع من باشید و یا بتوانم در حیات او نزدیک چهره مبارک شما را ببینم ، اى روح خدا و فرزند خلف حسین و ارتباط ابراهیم ، اى که بتهاى ظلمت را شکسته و براى شکستن دیگر بتها تبر ایمان بدست دارى با تو مى گویم ، تو همچون شیر مى خروشى و باقیمانده مظاهر پلیدى و تباهى و فساد و ام الفساد قرن آمریکاى جهانخوار یورش مى برى و امت را به راه اعتصام به حبل الله مى خوانى ، اگر نه رهبرى تو بود هنوز ملت ما در کفر طاغوتى دست و پا مى زد و به قهقرأ مى رفت و نجاتى نمى یافت ، اى امام بدان که پیروان خط حماسه آفرینت و حقیر فرزند کوچک این ملت در راه اعتلاى اسلام از پا نخواهیم نشست و تا آخرین نفس ادامه داده و آیات کلامت را چون مشعلى تابناک فرا راه خط خونین مبارزه حق علیه باطل قرار داده و در پرتو انوار الهى آن تاریکستان جنایت صدامیان را زدوده و پیروان شیطان بزرگ را (کفار ، منافقین ، معاندین) را به سراى جهنم خوتهیم فرستاد و امیدوارم پاسداران واقعى اسلام لبیک گوى این نعمت حق تعالى و رهبرى بر حق باشند انشاءا... .
و اى امام ، نه شیطان بزرگ آمریکا ، نه صدام ، اگر صدامیان و اگر شیطان عصر ما در خانه و شهر و دیار کشورمان حمله برند باکى نیست ، اى امام ما فرزندان (؟؟؟) کشیده زمان ، از دودمان و اباذر و مالک و حیدریم ، ما فرزندان شهادتیم و آن مکتب شهید پرور حسینیم ، اگر با مدرنترین سلاحهاى غربى ، اتمى ، شیمیایى همچونن باران بر سر ما ببارند ، اگر با آتش غضب و لیل و نهار ما را جهنم کشند باکى نیست ، اى امام این بارى هابیل و قابیل زمان است که در دنیا بر ما تکرار مى شود ، اگر تاراجگران جان و مال ما را تاراج کنند ، اگر گلوله هاى سربى جسم خاکیان را سوراخ ، سوراخ نمایند ، اگر اشک چشم یتیمان جنگ باز هم بر گونه ها سرازیر شود ، اگر آه پدر و فغان مادر و شیون همسر ، خواهر و برادر تا سر فلک طنین ادازد باکى نیست ، اى امام ما رهروان راه حسینیم ، ما پویاگران راه حقیم ، ما نظاره گر خشم خالق و بازى مخلوقیم ، با توپها و خمپاره هایشان ، اگر خانه ام را بر سرم ویران سازند ، با گلوله ها و ترکش جان گدازشان اگر جسم خاکیم را تکه تکه کنند ، با موشکهاى فراگ و راکتشان بر سر ما بریزند باکى نیست ، اى امام ، اگر پدر پیر سلام و مادر بى گناهم و همسر معصومم را زیر آوار زنده ، زنده مدفون کنند باکى نیست ، اى امام ما فرزندان تبار ابراهیم و با افتخار براى بارورى درخت پر گهر اسلام جان خود را تقدیم ایزد منان مى کنیم ، بار الها پذیرا باش که پذیرا شدن درگاه تو سعادت مى خواهد .
و دیگر سخنى با (؟؟؟) روح الله این فرماندهان و سربازان ولى الله الا اعضم (عج) که مى بایست کشتى نجات انقلاب اسلامى را در دریاى پر طوفان حیله ها و مکر و نفاق هاى شیاطین بزرگ و کوچک به ساحل برسانید ، ارزش خود و نعمت رهبرى را بدانید و گذشته هاى تلخ را بیاد آورید و از تجارب شهدا استفاده نمائید و رسالت ارزش آور انقلاب را درک نمائید و مراقب قلبتان این روح خدا در جهان را باشید و تسلیم امر او بوده و مواظب شیاطین درون و برون باشید و با توکل به خداى واحد و جوشش با روحانیون مبارز در خط امام این علمداران مبارزه حق و باطل حافظ این انقلاب باشید و از دستاوردهاى آن حراست نموده و جهاد اکبر را فراموش نکرده و تقوى الهى را نصب العین خود قرار دهید و با استوارى میهن اسلامى را از گردابهاى جریانان انحرافى و التفاطى و دودستگى برهانید .
و اما مردم :
اى کسانى که امام شما را اولین نعمت انقلاب مى داند ، اى مظلومین تاریخ با یادآوردن تاریخ صدر اسلام بیش از این باید صبر و استقامت داشته باشید و در هنگام وسوسه ها با یاد خدا باشید که (الا بذکر الله تطمئن القلوب) و وقتى رو به سوى خدا رفته اید همه مشکلات و سختیها آسان مى گردد و براى اسلام با جان و مال و فرزند و عیال و خانواده پیکار مى کنید و بدرستى که (انفروا خفافا و ثقالاو جاهدوا باموالکم و انفسهم فى سبیل الله ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون) سوره توبه آیه 1 4                                
و اما اى پدر و اى مادر و همسرم و اى کسانى که در زندگى من مؤثر بوده اید ، امیدوارم که خداوند توفیق عنایت کند که بتوانم راه خونین شهدا را ادمه دهم و از این کوشش انشاءا... هیچ دریغ نمى ورزم اى عزیزان ، بدانید که مدتى است ناراحتى روحى دارم راستش را بخواهید مثل اینکه کمرم شکسته نه از ضعف و قدرت بلکه از دست دادن عزیزان ، یاوران و همسنگرانم که به شهادت رسیده اند مرا بى تاب کرده است ، عزیزانى که بارها خونشان پیکرم را رنگین ساخته اند و مسئولیتم را سنگینتر نموده و حتى صدائى که از حلقومشان بیرون مى آمد مى گفتند :
برادرم سلاحم را زمین مگذار ، به تازه دامادانى که رخت عروسیشان هنوز نزد مادرانشان مانده است ، به مفقودالاثرهائى که اثرى از آنان باقى نیست و پدران و مادران و برادران و خواهرانش اشک شادى و حسرت مى ریزند به اسرائى که فرزندانشان از پاسداران و دوستان پدرشان سراغ بابا را مى گیرند و به معلولین و مجروهین که در کنج خانه و بیمارستان به سختى مى گذرانند و لذت سختى راه خدا را درک مى نمیایند ، و جاى تعجب است ، چگونه فردا در قیامت در نزد پیامبر اسلام (ص) ، على (ع) وصى او و حسین سالار شهیدان سر افراز باشم و چگونه خداوند از من راضى باشد ، یارانم ، هرمزپورها ، على پورها ، حاج همت ها و مهدى زین الدین و بخصوص چشم و چراغ راهم غلامرضا و بهاءالدین که رخت دامادیشان  هنوز در خانه است و داوود حسینى که گل پژمرده اش بهانه بابا از مادر مى گیرد . همه رفته اند و جاى ماندن من نیست ، وقتى بیاد لحظه هاى برگشتنم مى افتم که از عملیات خیبر مى آمدم و شما دست به گردن بنده انداخته و گفته اید چرا این بار بدون رفیق برگشته اى پس چگونه تحمل نمایم این لحظات دردناک را ، خداوندا خودت ما را دهنمون به حق گردان و چه خوب هدیه اى براى پدر و مادر و برادران و خواهران و همسر مهربانم دارم که خداوند فرموده است (انما اموالکم و اولاد کم فتنه و الله عنده اجر عظیم) آرى به حقیقت دنیا معبر عبور است و همه باید بروند و خوشا مرگى که در راه اعتلاى اسلام باشد و خوشا بنده اى که بدون دلهره و خوف از گناه به جهاد فى سبیل الله بپردازد و سرانجام به لقاء اش برسد ، اى خوشا با فرق خونین در لقاى یار رفتن ، سر جدا پیکر جدا در محضر یار رفتن .
در هر صورت اى عزیزانم ، پدر ، مادر ، زن پدر و اى همسر مهربانم که مرا یارى نموده اید از حضورتان حلالیت مى طلبم و از برادران و خواهران نیز طلب بخشش دارم و عزیزان کوچولو را تربیت حسینى نمائید و اما اى همسرم و اى زینب زمان از همکارى شما که در طول چند سال زندگى با این حقیر کردید تا بتوانم براى دفاع از اسلام و براى رضاى خدا در جبهه جنگ حضور داشته باشم که اجر این همه سختیها و دورى از لذت خانوادگى را خدا به شما بدهد و در این جاجایش مى باشد که بگویم به خدا قسم همانطورى که در شعار گفتى در عمل پیاده کردى که خودت مى دانى که دانستن به چه خاطر است این کار را کردى و چرا در برابر مشکلات مقاومت کردى و زینب گونه عمل کردى امیدوارم که خداوند آن مقامى را که به زهرا داد به تو هم بدهد و آن مقامى که به على داد به این حقیر هم بدهد . در آخر از همسر عزیز و مهربانم مى خواهم پسرم یحیى را تربیت اسلامى کند همانطورى که قرار بود و خود در این کار استادى و برخوردى با او کن که احساس بى پدرى نکند که حقا خودت هم پدرى و هم مادرى که در طول زندگى استادى بودى براى من که در خیلى حرکتها مرا یارى کردى شما دل به خدا ببند و با خدا باش که خدا با توست اى زینب زمان فقط دلگرمى من این است که از نظر بر خورد و رفتار و بینش در حدى هستى که هنگام بر خورد با دوستان و آشنایان دلم را شاد خواهى کرد ترا بخدا مى دانى که چقدر این را دوست دارم اگر قلبش بشکند روحم عذاب پیدا خواهد کرد . اى عمویان و دائیانم ، فرزندان خودتان را طبق دستور دین اسلام تربیت نمائید و وحدت خودتان را حفظ کرده و پسران را اکبر گونه و دختران را زینب وار تربیت نمائید و وحدت خودتان را حفظ کرده و پسران را اکبر گونه و دختران را زینب وار بار آورید که بتوانند سر افراز باشند ، از همه شما مى خواهم اگر بدى از حقیر دیده اید به بزرگوارى خودتان ببخشید و مرا حلال نمائید و بخصوص پدرم خانواده و برادران و خواهرانم فراگیرى علم مذهبى کوشا بوده و حسن معاشرت با همه آشنایان و دوستان و اقوامان را داشته باشند و ادامه دهنده راه شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامى باشند ، انشاء ا... مجددا از درگاه بارى تعالى طلب مغرفت و از شما امت مسلمان حلالیت مى طلبم و از پدر و مادر و همسر با وفا و مهربانم مى خواهم که مرا حلال نمایند و در شهادت حقیر صبر و استقامت پیشه کرده و ضعف نشان نداده و براى شادى روحم ادعیه مبارکه را در صورت امکان تلاوت نمایند خلاصه اى امت مسلمان شما را به تقوى الهى سفارش مى کنم و بترسید از عذاب الهى که در روایات است که کمترین کسى که معذب مى شود نعلینى از آتش پایش را نعلین مى کنند مغز سرش بجوش مى آید به این ضعف چگونه طاقت و توان داریم بنى آدم و بخصوص اى زنهاى بى حجاب چرا پاهایتان را باز مى گذارید آیا نمى ترسید که جفت نعلین پاى شما کنند فریاد رفتن به خیابان آتش است ، آتش فتنه ، آتشى که خودتان و جوانها را به اتش مى کشانید ، اى فتنه گرها هیچ ترسى هم ندارید ، چقدر بى باکى آیا مى دانید این عزیزانى که عازم مسلسلهاى ابر قدرتها پاره پاره مى شوند براى چیست ، مگر غیر از این است که ما بند اسارت آنان آزاد شده و بخود بیائیم و انسانیت خودتان را درک کنیم و ببینیم که چه بودیم و چه هستیم و از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت ، من بعنوان یکى از برادران کوچکتان تقاضا مى کنم دستورات اسلام را راعایت کنید و حداقل دامن خود را پاک نگهدارید و این جوانان را در این موقع حساس از خط خونین حسین زمان باز ندارید و بگذارید که مسیر اصلاح جامعه اسلامى زودتر پیموده شود و براى ایم مسئله به خدا و مردنتان فکر کنید و پناه ببرید به درگاه الهى که اعوذ بک من شر نفس ان النفس لا باره بالسوء الا ما رحم ربى و مدد بجوئید به ذکر خدا و یاد خدا که هر کس به یاد خدا باشد خدا او را هدایت مى کند و حساب کنید نفسهاى خود را تا قبل از اینکه از شما حساب بکشند و از گناهانى که نیستى و مرگ را نزدیک مى کند بپرهیزید (من تفهم فهم) هر کس خواست بفهمد مى فهمد و ارزش الهى و انسانى خود را درک مى کند .
(لا اله الا الله محمد رسول الله (ص) على ولى بالله خمینى روح الله جیشنا حندالله)
الهم اجعلنى من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنى من حزبک فان حزبک هم المفلحون . واجعلنى من اولئک فان اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ، و ما انصر الا من عند الله العزیز الحکیم .
و سخنى با عزیزان پاسدار نورچشمان امام و پاسداران واقعى حسین (ع) اى عزیزان نکند خداى نکرده یک لحظه غفلت نمائید لحظه هاى پر برکت انقلاب اسلامى از یادتان نرود ، نعمت ولایت را پاسدارید که بزرگ سخن اولین بود (که اى کاش من هم یک پاسدار بودم) عزیزانم نصب العین خود قرار دهید و آویزه گوشتان کنید ، سخن این نعمت الهى را نکند خداى ناکرده نفسان فریبتان دهد که اگر چنین کرد کور و کرتان خواهد کرد ، برادران به معارف اسلامى توجه کنید و بخوانید که هرگز نمى توانید کسى را ببینید محروم از ایمان مگر این که ظالم باشد ، این ظلم است که انسان از ایمان محروم مى نماید اصلا تقسیمات انسانى به دو گروه است مؤمنین و ظالمین ، ظلم و عادل ، مؤمن و کافر ، و خود قرآن دارد که انسان تا ظلم نکند از ایمان محروم نمى شود . اى برادران هم مؤمن شوید و هم به سراغ قرآن بروید و بدانید ایمان بخدا و تمسک به قرآن و اهل بیت شما را به سعادت مى رساند خدا نکند روز یفرا رسد که دست ما از دامن اهل بیت کوتاه گردد و از دین خدا و رسولش جدا گردیم . الهم اجعل عواقبنا خیرا  باید از عاقبت و نتیجه کار بترسیم ، برادرانم نگوئید ما شیعه هستیم و بس . میزان قلب است و ایمان و تقوا ، هیچ کس نمى تواند به خودش اطمینان پیدا کند که با ایمان از دنیا مى رود ، به قول شیخ شوشترى من بدبخت مى ترسم که ساعات آخر عمرم بدترین ساعات باشد پس ما باید بترسیم و دعا کنیم که خداوندا مرا درلحظه مردن با ایمان بمیران ، برادران من مى ترسم که تابوتى که برایم مى آورند آتش باشد ، کفنم ، غسلم ، قبرم ، زمین قبرم ، خوراکم ، لباسم ، آسمان از هر طرف که رو کنم آتش باشد چه دانم که پایان کار چه مى شود (الهم اعوذبک من المعضلات الفتن ، اعوذبالله من همزات اشیاطین)
برادران مى دانید که چه اشخاصى در راه تقوى و صلاح بوده ولى آن را رها کرده و در راه فساد و فسق و فجور و کفر رفته اند تا بدرک واصل شده اند خدا کند که ما عبرت بگیریم و بخصوص ما پاسداران بدانیم که خداى رحمان آمرزنده است چرا که چه بسا افرادى و اشخاصى از خدا غافل بوده ولى یک مرتبه به یاد خدا افتاده و به راه اصلى ادامه دادند تا در صراط حق جان باختند و خداوند آنان را آمرزیده ، اى خداى بزرگ ما را از آمرزیدگان درگاهت قرار بده  ، آرى اى کسانى که این پیام را مى شنوید اى رهروان حسین (ع) و اى شاهدین جاوید ، اى جانبازان حسین زمان باید از عذاب خدا هراسان باشیم باید مثل بید از ایمان خودمان بلرزیم و بدانید تنها یاد خداست که آرام بخش قلب است ، و به خدا پناه آورید که یک لحظه ماندن در آتش هم سخت است ، همشه در خوف و رجاء باشید که این از اوصاف اولیاء است ، در سخت ترین حالات و مشکلات همیشه بیاد خدا باشید و بدرگاه او توبه کنید که او آمرزنده و مهربان است ، همچون سرور شهیدان راضى به رضاى خدا و تسلیم به اوامر او باشید و پاسدار راه شهدا باشید که مسئولید ، پاسدار ارزشهاى الهى باشید و نگهبان ولایت فقیه باشید که در قیامت در نزد على (ع) سر افراز باشید و با انصار ابا عبدالله محشور گردید ، شعارتان هیهات من الذله و سلاحتان دعا و اعمالتان لله و افعالتان با اخلاص و توکل باشد که اوست (ان الله بکل شى قدیر) .
(والذین جاهدوا فینالندیهم سبلنا)