هميشه قرآن را سرلوحه ى كارهاى خودتان قرار دهيد و خودتان را در حضور خدا بدانيد.

شهيد محمد رحيمى

خاطره: پسر بچه چهارده ساله اي بين ما بود كه بيش از چهل و هشت ساعت نبود كه به جبهه اعزام شده بود. مي گفتند قاچاقي آمده و توي خط با او آشنا شده بودم و به گروه ما در جا به جايي مجروحين كمك مي كرد و بچه پركار و فعالي بود.در يكي از حملات، تركش خمپاره دشمن، به پهلويش خورد. هر چه تلاش كرديم موفق به نجات او نشديم و او در آغوشم شهيد شد. ساعت ها براي او گريه مي كردم.