جبهه فرهنگي مكتب عاشورا
سازمان زنان انقلاب اسلامي منطقه 20
صفحه ها
آمار وبلاگ
تعداد بازديد ها : 372701
تعداد نوشته ها : 1066
تعداد نظرات : 45



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
درباره وبلاگ
آیا می دانیددلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ،این متن ها رومیخونید از جان گذشتگی هزاران شهیداست ؟ این ابر مردان را فراموش نکنیم . . . شادی روح حضرت امام(ره) و 15000شهیدولایت مدار استان فارس ** صلوات** شماره واتساپ: 09399195776

سردار شهيد سيّد محمّد تقي موسوي

.. ساعاتي از شروع عمليات مي گذشت ، خورشيد گويي در گرماگرم آن همه جنوب ، تنها داغستان شروه هايش را نثار زمين كرده بود . از آسمان و زمين آتش مي باريد و بچه ها در طول مسير عطش قمقمه هايشان را جرعه جرعه سر مي كشيدند

1392/9/20 8:43
(0) نظر

سردار شهيد حيدر علي ملا شفيع

شهيد حيدر علي ملا شفيع د رسال 1334 در زرقان فارس ديده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران پر نشاط كودكي از پنج سالگي به فراگيري قرآن روي آورد و د رسن شش سالگي پابه پاي كودكان محل راهي مدرسه شد

1392/9/20 8:42
(0) نظر

سردار شهيد حسين مظفري

در آستانة پاييز 1344 كودكي ازتبار سبز سپيدار بر دامان مهربان "سپيدان " شكفت و بار ديگر اشك شوق را ارديدگان هميشه باراني چله گاه [1]جاري ساخت . اين غريبة كوچك را حسين ناميدند . حسين تحت توجهات پدر و مادري درد آشنا مباني مذهب را

1392/9/20 8:42
(0) نظر

سردار شهيد عبدالرسول محمّد پور

جاده اي كه از كنار گلزار امام زاده حسن فسا مي گذرد تو را در پيچ و خم زندگي و در نشيب كوهي سترگ به روستايي نجيب مي رساند كه فدشكويه اش مي نامند . به محض ورود ، نخلهاي سر به فلك كشيده

1392/9/20 8:41
(0) نظر

سردار شهيد ميثم كوشكي

 در آتشباران مرداد 1362، مردي از قبيلة اشراق بر دستهاي مردم قدر شناس جهرم تشييع و در گلزار شهداي فردوس اين شهر به خاك سپرده شد . بر تابوت منور او كه با پرچم سه رنگ افتخار آزين شده بود نامي آشنا به چشم مي خورد كه بر سپيد كاغذ اين گونه نقش بسته بود : شهيد ميثم كوشكي تاريخ شهادت 1/5/1362. تمام افتخارات و رشادتهاي اين سردار رشيد اسلام در قناعت نامي خلاصه شده بود . غريب بود و از دورها مي آمد اما آنها كه مي شناختندش لحظه اي آرام و قرار نداشتند . تيپ حماسه آفرين المهدي (عج) با نام بزرگ مرداني چون شهيد جاويدي ، شهيد اسلامي ، شهيد بديهي و صدها شهيد جان بر كف ديگر ،سند افتخار مردمي است كه لحظه اي از پا ننشستند و براي دفاع از اسلام و ميهن مقدس اسلامي تا پاي جان كوشيدند .

1392/9/20 8:31
(0) نظر

سردارشهيد جلال كوشا   

سردرا شهيد جلال كوشا در پاييزان سال 1340 در جهرم و در خانواده اي متدين و مذهبي ديده به جهان گشود . دستهاي پر عطوفت خانواده ، اورا از همان كودكي به آغوش مهربان مساجد سپرد تا با صداي دلنشين خويش عطر اذان را به گلدستة نخل هاي سر به فلك كشيدة جهرم بپراكند .

وي تحصيلات خود را از سن شش سالگي آغاز كرد و بعد از گذراندن دوران تحصيل وارد دبيرستان شد . فعاليتهاي سياسي و انقلابي وي از همين زمان آغاز گرديد و او كه دل به پير فرزانه بسته بود با تكثير و توزيع اعلاميه هاي حضرت امام (ره)وسازماندهي تظاهرات و راهپيماييها نقش چشمگيري را در فعاليتهاي انقلابي امت اسلامي ايفا كرد. شهيد جلال كوشا در جريان همين مبارزات در يازده فروردين ماه 1357 توسط نيروي خود فرختة رژيم دستگير و راهي زندان گرديد؛اما اندك زماني بعد از آزادي از زندان ، بار ديگر به محلة مسجد نوكه پايگاه فعاليتهاي وي محسوب مي شد به ارشاد جوانان و ماهيت رژيم پرداخته و فعاليتهاي دامنه دار خود را بار ديگر آغاز كرد .

1392/9/20 8:30
(0) نظر

سردار شهيد محمّد كشتكار

وقتي كه تير به بازويش خورده بود ، به او گفتم : اي كاش تير كمي رد ميكرد و به بازوهايت نمي خورد. با همان لبخند هميشگي دست به شانه ام زد و گفت حاجي ؛ من لايق نبودم وگرنه اگر خدا مرا دوست مي داشت كمي اين طرفتر مي خورد و با انگشت به روي قلبش اشاره كرد و گفت اين ... جا!! مدتها بعد وقتي كه از اين دنياي خاكي و پوشالي چشم پوشيد و به ديدار او رفتم ، پيكر غرقه به خونش با هزار زبان با من سخن مي گفت . پيراهنش را كه باز كردم ديدم دقيقاً تير به همان جائي اصابت كرده است كه او اشاره كرده بود و به قول خودش معلوم بود كه خدا خيلي دوستش داشته است .

1392/9/20 8:29
(0) نظر

سردار شهيد حبيب الله كريمي ده بهي

در اسپند سوزان زمستان سال 1336 در آبادان – ديار خون و آتش – سومين فرزند خانواده ديندار و مؤمن بعد از روزها انتظار ، قدم برخاكدان هستي نهاد . پدرش اسماعيل سالها پيش از تولد او ، در سفر كربلا ، در تربت مطهر حبيب بن مظاهر حضور يافته و به شفاعت اين ياور صديق اباعبدالله (ع) پسري را از خدا طلب كرده بود . بعد از سالها كه دعاي وي مستجاب گرديد به نيّت نام مقدس آن پير عاشورايي ، فرزند نورسيده خود را حبيب ناميد. حبيب تحصيلا ت خود را از پنج سالگي در دبستان "سلطاني " آبادان آغاز كرد و پس از سالها تلاش و كوشش با اخذ مدرك ديپلم طبيعي از دبيرستان دكتر فلاح آبادان ، نتيجه زحمات خود را دريافت داشت وي در سال 1356 و اندك زماني قبل از پيروزي انقلاب به خدمت نظام در آمد و با درجه گروهباني در نيروي زميني ارتش مشغول خدمت گرديد .

1392/9/20 8:28
(0) نظر

سردار شهيد علي محمّد كرمي ابوالوردي

در يكي از روزهاي آفتابي سال 1339 در روستاي جشنيان مرودشت كودكي ديده به جهان گشود كه اسامي مبارك محمّد وعلي زيبنده نام او شد . علي محمّد دوران كودكي را در زادگاه خود گذراند و تحت توجهات پدر و مادر دلسوز و فرهيخته خود الفباي معرفت را فرا گرفت . در دوران تحصيل با شنيدن اولين زمزمه هاي انقلاب به صفوف بهم فشرده قيام پيوست و در مبارزات ضد رژيم و فعاليتهاي طاغوت ستيز شركت كرد كه همين امر به اخراج وي از مدرسه انجاميد اما به هر تقدير بارديگر به تحصيل روي آورد و سرانجام با دريافت مدرك ديپلم به تحصيلات خود پايان داد .

1392/9/20 8:25
(0) نظر

سردار شهيد جواد كامياب

شهيد جواد كامياب د ربرگريزان سال 1337 د رشيراز و در خانواده اي منوّر به نور ايمان چشم به جهان هستي گشود . به علت فوت نابهنگام پدر از سن چهر سالگي تحت سرپرستي عمويش قرار گرفت و از همان ابتدا با رنجها و مشكلات دست و پنجه نرم كرد.

هر چند تحصيلات خود را تا اخذ مدرك ديپلم ادامه داد امّا در كنار تحصيل ،اوقات فراغت را در فروشگاهي به كار پرداخت تا در تأمين هزينة زندگي ياريگر خانواده باشد .

1392/9/20 8:24
(0) نظر

سردار شهيد احمد قناعتي

بعد از سالها انتظار در انبوه غمي ماندگار كه برشانه هايش سنگيني مي كرد در آن شب خاموش فرصت كوتاهي يافت تا با بچه هاي گروهان دوم از گردان امام حسين (ع) كه فرماندهي آنها را به عهده داشت گپ كوتاهي بزند و حرفهاي صادقانه اي را باآنها درميان بگذارد ، حرفهايي كه شايد هيچ گاه بر زبان نرانده بود. حرفهايي كه بوي چلچله مي داد و بوي پرواز. همة بچه ها يك دل و يك زبان عهد كردند كه تا آخرين نفس همراه او باشند و اين گونه در حنابندان زخم با سالار شهيدان تجديد عهد كرده و خود رابراي عمليات فردا اماده كردند . نمي دانم شايد در آن شب اشك افشان اين جملات را كه امروز در وصيتنامة خونين او با زبان بي زباني با هر دلسوخته اي سخن مي گويد برزبان راند :

1392/9/20 8:23
(0) نظر
X