بسم الله الرحمن الرحيم

وصيت نامه شهيد رحيم تراب پور
مادرجان من وصيت مي كنم كه اگر من شهيد شدم ناراحت نباشي و پيكر مرا در آغاجاري برده و بعد از آن در شيراز به خاك بسپاريد مادر جان من هم مثل رحمان و بهرام و حسين كه شهيد شدند من لياقت شهيد شدن را ندارم مادر جان خلاصه مثل كوي استواري در مقابل منافقين ايستادگي كني و در نزد خدا روزي داريد و اينك خواهرانم شما راهرو حضرت زينب باشيد و هميشه قرآن و نماز شما قطع نشود و اينك برادرانم شما در گروه مقاومت هستيد آن را از دست ندهيد چونكه به گفته امام عزيز امسال سال پيروزي هست
ادامه مطلب....

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید رحیم تراب پور
مادر جان من وصیت می کنم که اگر من شهید شدم ناراحت نباشی و پیکر مرا در آغاجاری برده و بعد از آن در شیراز به خاک بسپارید مادر جان من هم مثل رحمان و بهرام و حسین که شهید شدند من لیاقت شهید شدن را ندارم مادر جان خلاصه مثل کوی استواری در مقابل منافقین ایستادگی کنی و در نزد خدا روزی دارید و اینک خواهرانم شما راهرو حضرت زینب باشید و همیشه قرآن و نماز شما قطع نشود و اینک برادرانم شما در گروه مقاومت هستید آن را از دست ندهید چون که به گفته امام عزیز امسال سال پیروزی هست خلاصه مادر جان من به تعدادی از بچه های محل بدهکار هستم اگر بودجه شما می رسد آنها را بپردازید کاظم ولدبیگی 30تومان. حسین اوجی 50 تومان. خلاصه مادر جان شما شیرت را حلالم کن مادر جان چقدر زحمت کشیدی که مرا بزرگ کردی اما چه فایده ای که من حرف شما را گوش نمی کردم مادر جان موقعی که شهید شدم هر هفته دعای کمیل برگذار کنید جعفر جان شما هم دست از کار نکشید راهرو برادران دیگرت باش مادر جان خدا وکیل یادت نرود اگر شهید شدم باید مرا یکسره ببری آغاجاری و سفری غذائی بیندازید و مردم را دعوت کنید خلاصه از لطیفه مغذرت خواهی کنید اگر از دست من ناراحت شده باید ببخشید.مادر جان اگر شهید شدم چیزهائی که می گویم برایم خرج کنید میز توالت را بفروشید و گاز و کمد و چیزهای اضافی را بفروشید و خرج مراسم من بکنید مادر جان مرجان را نه طلاق بده و او را راه بدهید در خانه و اگر دیدید زیاد التماس کرد او را راه دهید و من او را نمی بخشم چون حرفی بیخودی زده رسول جان امیدوارم که خوب باشی و تو و جعفر و بهمن و قوم های دیگر زیر تابوت مرا بگیرید و به عطا پور هم بگوئید که مرا حلال کند و از قول من چیزهای اضافی من را بفروشید و برای لاله و ؟؟؟ و حسن و جعفر خرج کنید چون اینها حق من هست که بدهم چون من تمام خرج های اینها را من خوردم دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما.فرزند شما پرویز تراب پور