بعد از عمليات خيبر ۶ – ۷ نفر از دوستان آماده شديم بريم مشهد مقدس زيارت، از جمله دوستاني كه با ما بودند، كه چند نفرشون بعداً به شهادت رسيدند، آقاي سيد يدالله حسيني رئيس دفتر خادم الشهدا، محمد كريمي، دايي محمد بيطرفان حزب‌الله كه شعارهاي مرگ بر شاه ايشون معروف بود و درجنگ به شهادترسيد، مجتبي بهاءالديني، خدا روحشان را شاد كند و ما رو هم با اونا مشحوركند، ما رسيديم به مشهد مقدس، غسل زيارت كرديم و وارد صحن امام رضا عليه السلام شديم، يه مرده تربتي آوردند نماز ميت بهش بخونند، منم اون دوران حدود ۱۸ سال داشتم، بار اوّل بود مي¬خواستم نماز ميت بخونم و نمي دونستم نماز ميت چه جوري هست، به دوستان گفتم بريم پشت سر اين مرده نماز بخونيم، حدود ۳۰ نفر ايستاده بودند ما هم ۶ نفر بوديم به جمع اون بندگان خدا اضافهشديم، حاج‌آقا جلو ايستاد، مثل نماز مغرب و عشاء و صبح گفت: الله‌اكبر، ما هم گفتيم الله‌اكبر و ايستاديم به نماز شروع كرد به نماز مرده خوندن و رفت تو تكبير دومش، گفت: الله‌اكبر، من رفتم ركوع، مرتب مي¬گفتم سبحان‌الله! سبحان‌الله! سبحان‌الله! ديدم همه دارند مي خندند و رفقاي ما پشت‌سرمون قاه قاه مي‌خندند، ما پاگذاشتيم به فرار تو حرم امام رضا عليه السلام، صاحب‌مرده اومد دنبال ما، گفت تو مرده مارو از بين بردي!