يك سفارش دارم به دوستان و همكلاسي هايم، و اينكه همه كارهايتان فقط براي رضاي خدا باشد. در همه حال، چه راه رفتن، چه درس خواندن، چه صحبت كردن به ياد خدا باشيد.

شهيد مهدي مهدي زاده

خاطره: توي سنگري، ده پانزده متري من بود. داشتيم آتش مي ريختيم؛ صدايم زد. رفتم توي سنگرش، ديدم گلوله خورده. با چفيه زخمش را بستم و خبر دادم تا ببرندش عقب. موقع رفتن گفت: «اسلحه ام اينجاست. تا هوا روشن بشه يه بار از سنگر من تيراندازي كن، يك بار از سنگر خودت كه عراقي ها نفهمند سنگر من خالي شده.»